آیا هالیوود دیگر نمیتواند فیلم ترسناک بسازد؟: نقد فیلم "ابیگیل" اثر مت بتینلی-اولپین و تایلر جیلت
در سال های گذشته در سینمای هالیوود فیلم های زیادی در ژانر وحشت ساخته شد اما بیشتر آنها نتوانستند نمره قابل قبولی از طرف منتقدین بگیرند. چرا فیلم های ترسناک بیشتر شبیه به فیلم های کمدی هستند تا ترسناک؟ در ادامه به نقد فیلم «ابیگیل» خواهیم پرداخت.
همانطور که گفته شد در این سالها فیلم های ترسناک تبدیل به فیلمهای کمدی شدهاند. فیلم «ابیگیل» ساختهی مت بتینلی-اولپین و تایلر جیلت هم از این امر مستثنی نبود. این دو کارگردان که در سابقهی هنری خود فیلم هایی چون « جیغ ۶» و « وی/اچ/اس» را دارند، مثل گذشته فیلمی در ژانر وحشت ساختند که در واقع بهتر از « جیغ ۶» هم از آب در نیامد. این سالها فیلم ها همین سبک را دنبال میکنند، در واقع از آنجایی که داستان های ترسناک در هالیوود دیگر جذاب نیست و گیشه ها خالی میمانند، کارگردان های ژانر وحشت تصمیم میگیرند کمی کمدی چاشنی کارشان شود که مخاطب به سینما بیاید و فیلمشان فروش کند. البته این فقط محدود به هالیوود نمیشود، در ایران ما فیلم های درام و یا اصطلاح عامهی آن، فیلم اجتماعی زیادی این روز ها میبینیم که با چاشنی کمدی، برچسب کمدی سیاه را روی خود میزنند. فارغ از اینکه کمدی سیاه چیزی فراتر از چند دیالوگ مضحک و پیش پا افتاده اجتماعی خنده دار است. در هر صورت این چاشنی کمدی نسخهی خیلی از فیلمهای حال حاضر دنیا شده که برخی سینماگران و منتقدان آن را مفید و برخی دیگر برای سینما مضر میدانند. اینکه خوب است یا بد جای صحبت زیاد دارد.
حال کمی به بررسی کوتاه داستان فیلم «ابیگیل» بپردازیم. داستان در مورد گروهی از آدمرباهایی است که با دزدیدن دختری کوچک بالرین به نام ابیگل که دختر یک آدم با نفوذ است، امیدوارند به درآمد بسیار زیادی دست پیدا کنند. تنها کاری که آنها باید انجام دهند این است که یک شب تا صبح این بالرین کوچک را در یک اتاق نگهداری کنند. که البته آنها نمیدانند که باله تنها استعداد این دختر نیست.
شاید تا اینجای کار کمی قصه شبیه به مجموعه فیلمهای کمدی «تنها در خانه» و کمی « قوی سیاه» باشد، اما ببننده باید بداند که «جیغ» نیز در راه است. در واقع به طور مضحکی این فیلم ترکیبی از سه فیلم بالا به علاوه یک اسلشر کثیف که برگرفته از «جیغ ۶» است. البته گره های فیلم را میتوان شبیه به فیلم «کلبه ای در جنگل» نیز دانست. شخصیت اصلی ما مثل شخصیت خونآشام «رنفیلد» نیز پرواز هم میکند.
قدرت بازیگری بازیگران در این فیلم مانند دیگر بازیگری های ژانر وحشت این روزهای هالیوود ضعیف است. آن قدر ضعیف که کلامی دیگر جاری نمیشود. آلیشا ویر بازیگر نقش ابیگیل تنها بازیگری است که میتوان او را به خاطر سن، سبک بازیگری و انعطاف بدنش تحسین کرد. فیلمنامه بسیار تو خالی و بی محتوا بود. و بعد از بیست دقیقه از دیدن فیلم میتوان حدس زد که انتهایش چه میشود.
موسیقی متن، موسیقی قوی سیاه بود که خب شاید تنها چیزی بود که میتوانست کمی مخاطب را دراین خون و خونریزی مضحک که از قرار معلوم اکشن و فانتزی هم هست، آرام کند.
در کل باید منتظر یک به هم ریختگی نه چندان جذاب، عملکرد کودکانه شخصیت ها( مخاطب را کودک تصور کردهاند)، خون و مبارزه بین خونآشام کوچولو و آدمبزرگ های فیلم باشید. نمره ام را قبل از پایان نقد میدهم. ۳ از ۱۰ در IMDB.
متاسفانه سینمای وحشت به سمت گیشه رفته و این فقط موضوع اصلی این سال ها نیست. سال های زیادی است که فیلم ها برای فروش بیشترشان چاشنی کمدی اضافه میکنند تا مخاطبان بیشتری جذب گیشه ها بشوند. اما سوالی که مطرح است، این است که آیا جان لئونتی ها و پاسکال لاجیر ها میتوانند ژانر وحشت را نجات دهند؟ آیا قرار است ژانر وحشت جان تازه ای بگیرد و یا هالیوود دیگر نمیتواند فیلم ترسناک بسازد؟
شایان آیرملو تبریزی