کوتاه، متفاوت و ساده: نقد فیلم کوتاه "هنوز نه" اثر آرین وزیر دفتری
فیلم کوتاه "هنوز نه" اولین ساختهی آرین وزیر دفتری است که میتوان آن را یک فیلم کوتاه موفق دانست. داستان فیلم دربارهی پدر و مادری است که تولد دخترشان را با تماس تصویری جشن میگیرند. دختر آنها برای تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کرده و از وقایع خانه بیخبر است.
فیلمبرداری و تدوین این فیلم بسیار مرا تحت تاثیر قرار داد، به طوری که بارها زمان فیلم را به بعد و قبل از دقیقه ۴:۲۰ میزدم و از این فیلمبرداری خوب و تدوین جذاب لذت بردم. همین امر هم فیلم را متمایز کرده است.
در ابتدای فیلم، پدر (فرهاد اصلانی) و مادر (پانتهآ پناهیها) در کنار هم نشستهاند و به لپتاپ نگاه میکنند. روی میز، کنار لپتاپ یک کیک تولد است که روی آن شمع عدد ۲۱ قرار گرفته. آنها با دخترشان هستی صحبت میکنند، شمعها را برایش روشن میکنند و او شمعها را فوت میکند. سپس آنها برایش دست میزنند و کمی خوشوبش میکنند. وقتی هستی تشکر میکند و میخواهد برود، مادر به سرعت لپتاپ را میبندد و پدر فرصت خداحافظی پیدا نمیکند.
از اینجا به بعد، دو نفر انگار شخصیتهای دیگری میشوند. پدر شمعها را از کیک برمیدارد و پس از چند ثانیه سکوت میپرسد: "کیک میخوری؟" مادر بدون معطلی میگوید: "نه، بذارش تو جعبه، بده به روبهروییها..."
ما در حال شنیدن دیالوگهای مادر هستیم و میبینیم تصویر دو تکه میشود. در اینجا متوجه جدایی پدر و مادر میشویم و در ادامه در دیالوگها میفهمیم که هستی از این جدایی خبر ندارد. این جدا شدن و دو قاب شدن تصویر، فیلم را دوچندان زیبا کرده است؛ دو نفری که هر دو تنها هستند.
در فیلم کوتاه "هنوز نه" دیالوگها نشان میدهند که چیزی جز هستی میان آنها مشترک نیست، همان طور که تصویر در ۴ دقیقه و ۲۰ ثانیهی ابتدای فیلم نشان میدهد. پیش از دیالوگ بین پدر و مادر، تصویر به ما نشان میدهد که چه اتفاقی افتاده است، که این یک نقطه قوت کارگردانی است. فیلم کوتاه "هنوز نه" نسبت به فیلمهای همسبک خود بالاتر است، بهویژه با تصویربرداری منحصر به فردی که مادر را در قاب سمت راست و پدر را در قاب سمت چپ نشان میدهد.
دیالوگ بین پدر و مادر نشان میدهد که شاید هنوز یکدیگر را دوست دارند اما این جدایی را پذیرفتهاند. گرایش از سمت پدر بیشتر دیده میشود، اما مادر نیز شاید به ظاهر بیتفاوت باشد، ولی کشش او به همسرش در صحنهای که زیر لب چیزی زمزمه میکند، دیده میشود. همان صحنهای که مرد با او دربارهی چمدانی که زن در حال بستنش است حرف میزند تا سر صحبت را باز کند. در انتها که بحث بالا میگیرد، مرد میگوید: "تو که تصمیم خودت رو گرفتی." زن پس از اینکه مرد از کنار در میرود، زیر لب میگوید: "هنوز نه!"
در نهایت، زمانی که هر دو در اتاقهای متفاوت از پنجره بیرون را نگاه میکنند، ما دوباره تنها نقطه اشتراک آنها را در دو قاب کنار هم میبینیم که تبدیل به یک قاب میشود. این همان تنها نقطه اشتراکی است که بسیاری از زوجها را کنار هم نگه داشته است. کوتاه، متفاوت و ساده؛ به همین زیبایی.
شایان آیرملو تبریزی