اصالت: نقد فیلم "کیک محبوب من" اثر بهتاش صناعی ها و مریم مقدم
فیلم "کیک محبوب من" به کارگردانی بهتاش صناعی ها و مریم مقدم، نامزد دریافت خرس طلایی جشنواره برلین، برنده دو جایزه جشنواره برلین در بخش رقابت Ecumenical Jury و FIPRESCI و همینطور برنده جایزه سیلور هوگو از جشنواره بین المللی فیلم شیکاگو شد.
احتمالا بهتاش صناعی ها را بیشتر با فیلم "احتمال باران اسیدی" اش بشناسید، فیلمی که اولین همکاری او با همسرش، مریم مقدم به عنوان نویسنده و کارگردان شکل گرفت، که مریم مقدم خودش در این فیلم ایفای نقش کرده بود. این دو فیلم ساز جوان در چهارمین اثر خود با فیلم "کیک محبوب من" کار فیلم سازی خود را در ایران پایان دادند.
فیلم شجاعانه ی "کیک محبوب من" در ایران با حجاب آزاد ساخته شده است و به همین علت بسیاری از منتقدان وابسته به حکومت این فیلم را نقد نکردند یا اگر نقد کردند، نقد ها منفی بوده است. فارغ از شجاعت بهتاش صناعی ها و مریم مقدم به عنوان کارگردان؛ ریتم درست، اصالت و کشش داستانی خوب و همچنین بازی زیبای لیلی فرهادی و اسماعیل محرابی این فیلم را تبدیل به یکی از موفق ترین فیلم های ساخته شده پس از انقلاب ۵۷ کرده است.
داستان فیلم "کیک محبوب من" در مورد یک زن تنها است که می خواهد این سکوت قاب های تنهایی را در خانه بشکند و دوباره زندگی مشترک را تجربه کند. از همین تنهایی شروع کنیم، در طول فیلم از ابتدا ما مهین را در قاب های تنها میبینیم. او به معنای واقعی تنهاست، در تمام قاب های فیلم، حتی در قاب های پایانی فیلم "کیک محبوب من" ما تماما با تنهایی رو به رو هستیم. تنها زمانی این تنهایی شکسته میشود که فرامرز وارد قاب تنهایی مهین میشود ما از آن پس تمام قابهایمان دو نفره است. من به جرات میگویم این فیلم اصیل است، چون واضح است و چیز پنهانی از بیننده ندارد. صاف و صادق تنهایی را نشانمان میدهد. حتی هنگام صحبت مهین با دخترش ما تنهایی مهین را به وضوح لمس میکنیم. مهین تنهاست، حتی در میان دوستانش.
ریتم فیلم "کیک محبوب من" کند بود، اما کندی ریتم آزار دهنده نبود. بلکه امتیاز این فیلم به خاطر ریتم درستش هم هست. شاید از این کند تر هم میتوانست باشد، یعنی با حذف برخی از سکانس ها که دخل زیادی به داستان نداشتند میتوانستیم فیلم یکدست تری را مشاهده کنیم. مثل سکانس مداخله مهین در کار گشت ارشاد برای فراری دادن یک دختر از دستشان. فیلم "کیک محبوب من" به وضوح دارد اعتراضش را اعلام میکند اصلا دیگر نیازی به این نبود که گشت ارشاد را نشان دهد تا بفهمیم خط فکری کارگردان چیست. فیلم "کیک محبوب من" آن چنان ساده است که حتی نیاز به وارسی جزئیات هم ندارد.
بازی لیلی فرهاد پور و اسماعیل محرابی در "کیک محبوب من" کم نظیر بود. کاملا نقش به تنش مینشست و ما کمتر متوجه میشدیم که لیلی فرهاد پور، مهین نیست. یعنی اینکه ما تمام فیلم بازیگر را فراموش کردیم و فکر میکردیم این زن، واقعا همینی است که داریم تماشایش میکنیم. این امتیاز بازیگری لیلی فرهاد پور است سابقه ی بلندی در بازیگری دارد. از آثار دیگری که در آن احتمالا او را دیده باشیم میتوان به "ناگهان درخت" و "امکان مینا" اشاره کرد. اسماعیل محرابی هم که نیازی به معرفی ندارد، از "خانه سبز" تا بازی کردن نقش نیما یوشیج، همه او را میشناسند. فرامرز هم به تن محرابی میآمد، و بازی اغراق امیز و یا نا میزان با نقش از او ندیدیم. در واقع بهتاش صناعی ها و مریم مقدم سعی کرده بودند که اصالت فیلم را به خوبی حفظ کنند.
حالا چرا در دو بخش اصالت را به فیلم "کیک محبوب من" نسبت دادم؟ چون فیلم چرندیات نمیگوید، دروغ نمیگوید از تنهایی صحبت میکند. قاب هایش واقعی اند، بوی حیاتش واقعی است، حتی موسیقی و رقص هایش واقعی اند. من دوستداشتم با موسیقی اش برقصم مثل مهین و فرامرز. اصالت داشت، چون بوی حقیقت میداد.
اما در نهایت ما با تصویری رو به رو شدیم که شوکه کننده از لحاظ سینمایی و قابل پیشبینی از لحاظ داستانی بود. در پایان فیلم "کیک محبوب من" ما متوجه میشویم که فرامرز احتمالا سنکوپ کرده، تداخل مشروب با ویاگرا. من هم تاچند وقت پیش فکر میکردم که ویاگرا با الکل تداخل دارد اما با کمی جست و جو در گوگل متوجه شدم تداخلی با هم ندارند. ولی ویاگرا به تنهایی میتواند موجب سکته شود، زیرا پس از مصرف این قرص فشار خون بسیار بالا رفته و ضربان قلب زیاد میشود و احتمالا برای یک مرد هفتاد و خوردیی ساله پس از خوردن ویاگرا حوادث جالبی رخ ندهد.
فیلم "کیک محبوب من" که واقعا در مورد کیک محبوب مهین بود که در نهایت توسط کسی که دوستش داشت، خورده شد. صحنه سینمایی جالبی بود، صحنه ای که مهین کیک را در دهان بیجان فرامرز میگذاشت، حقیقت محض بود، چون نمیتوان از این تنهایی فرار کرد. مهین در نهایت دوباره تنها شد. اما تصمیم آخر بهتاش صناعی ها و مریم مقدم برای پایان دادن به فیلم "کیک محبوب من" کمی به سمت تظاهر به سمبولیسم رفت. چرا؟ اگر یادتان باشد فرامرز گفت من یک گل می آورم برایت تا در باغچه بکاری. خودش به جای آن گل در باغچه خاک شده، من سمبولیسم و نشانه شناسی را دوستدارم اما انتظارم از یک فیلم رئالیسم محض، فقط و فقط رئالیسم است. چون حتما فرامرز کس و کاری دارد که دنباش بگردند و این پایان کمی شبیه به پایان های جنایی شد تا تراژدی. انتظار داشتم که قاب پایانی فیلم لحظه ای باشد که مهین در آغوش بی جان فرامرز خوابیده، در این حالت حداقل با یک پایان باز بیننده تصمیم میگرفت که چگونه با حقیقت کنار بیآید.
در نهایت فیلم "کیک محبوب من" برای من بسیار قابل احترام و بسیار دوست داشتنی است، من با احترام بسیار به سازندگان نمره ۶ از ۱۰ را میدهم.
شایان آیرملو تبریزی