پتانسیل از دست رفته در ژانر تریلر جنایی: نقد فیلم "آسیب دیده" اثر تری مک دانا
فیلم آسیب دیده ( به انگلیسی فیلم Damaged) جدید ترین اثر تری مک دانا است که در ژانر تریلر جنایی ساخته و پرداخته شده است. فیلم آسسب دیده علارقم داشتن مهره های بازیگری قوی، بسیار ضعیف واقع شد و تماشاگران حرفهای سینمایی و منتقدان را نا امید کرد.
داستان فیلم Damaged در مورد کارآگاه جنایی به نام دن لاوسون با بازی ساموئل ال جکسون است که به دنبال قاتل سریالی شیکاگو است اما با توجه به شباهت های قتل هایی در ادینبورگ اسکاتلند، به ادینبورگ فراخوانده میشود. او قرار است در ادینبورگ، همراه کارآگاه بوید با بازی جیانی کاپالدی این راز را کشف کند.
یک شروع امیدوارکننده که در ادامه خراب میشود
در وحلهی اول باید گفت داستان فیلم Damaged که توسط جیانی کاپالدی نوشته شده است، کشش روایی خوبی دارد. یعنی ما در آغاز فیلم انگیزه پیدا میکنیم که به دنبال قاتل سریالی که زن ها را به شکل صلیب سلاخی میکند را پیدا کنیم و بدانیم چرا این کار را میکند. اما نویسندگان از این موقعیت درست استفاده نکردند و صرفا این پتانسیل بلا استفاده رها شده است. هرچند ایراد بصری خاصی نمیتوان به فیلم گرفت، اما پیشفرضها و الگو های داستانی در ساختار روایی تقویت نمیشوند و مخاطب نمیتواند ارتباط عمیقی با شخصیتها برقرار کند.
شخصیت پردازی و انگیزه سطحی در شخصیت ها
در فیلم آسیب دیده ( به انگلیسی فیلم Damaged)، شخصیتها عمق لازم را برای باورپذیر بودن ندارند. بهعنوان مثال، شخصیت کارآگاه لاوسون، که در ابتدا قرار است یک فرد آسیبدیده و پیچیده باشد، بیشتر شبیه به یک کاراکتر یکبعدی به نظر میآید. او از نظر رفتاری و احساسی دچار بحران است، اما این بحرانها بهدرستی در ساختار داستانی نشان داده نمیشوند. در واقع، بیشتر این ویژگیها از طریق دیالوگها به مخاطب گفته میشود، نه از طریق رفتار یا عمل شخصیتها.

تنها رفتاری که در مورد کارکتر کارآگاه لاوسون میتوانیم به آن تکیه کنیم، دائم الخمر بودن او است که بیشتر از اینکه در فیلم به ما یک نشانه بدهد، بیشتر ما را نسبت به شخصیت پردازی آن گمراه میکند. چرا؟ چون شخصیتی که بعدا ما مطلع میشویم که شخصیت مهم ما در داستان است، بسیار غیر منطقی رفتار میکند و انگیزه اش برای چنین رفتار مجرمانهای برای ما آشکار نیست. در مورد انگیزه باید بیشتر مو شکافی کنیم، چرا شخصیت قاتل خودش به دنبال قاتل است؟ انگیزه اش برای قتل های متعدد زنها چیست؟ چه اتفاقی در گذشته موجب این رفتار قاتل شده است؟
همیشه در روانکاوی مجرم، به گذشته فرد مینگریم. یعنی ما باید فکت هایی از شخصیت داشته باشیم تا بگوییم با توجه به آن مجرم دست به آن کار های غیر انسانی زده اما، ما در مورد کاراکتر کارآگاه لاوسون در فیلم آسیب دیده، گذشتهی کمرنگ و کدری را شاهد هستیم که هیچ کمکی در انگیزه قتل هایش به دست نمیآوریم.
نقص در منطق روایی
یکی از بزرگترین مشکلات فیلم آسیب دیده نقص در منطق روایی است. همانطور که ذکر شد، خود کارآگاه لاوسون که در جستجوی قاتل است، در واقع خود قاتل است. این تضاد در روایت، حتی اگر هدف فیلم نشان دادن پیچیدگیهای ذهنی شخصیت باشد، بهطور مؤثر اجرا نمیشود. چرا که برای مخاطب دشوار است که باور کند شخصی که بهطور مداوم در جستجوی قاتل است، خود در حال ارتکاب قتلها باشد.
سرعت و ریتم ضعیف روایت
ضلع سوم نقطهی ضعف در پردازش به داستان فیلم آسیب دیده ریتم کند و گاهی بیهدف آن است. این کندی در پیشبرد داستان باعث میشود که روابط میان شخصیتها سطحی و ناپایدار به نظر برسد. برای مثال، روابط میان لاوسون و بوید یا بوید و همسرش بیشتر بهصورت سطحی نمایش داده میشوند و مخاطب نمیتواند بهطور کامل احساس کند که چرا این روابط به چنین وضعیتی رسیدهاند.

چند نکته مثبت
حالا زمان آن رسیده پس از گلوله های مرگباری که به سمت فیلم Damaged پرتاب کردیم، چتد نکته مثبت را هم بگوییم. اول اینکه فضا فیلم بسیار ملموس است. این یک امتیاز است که ما می توانیم همراه کارآگاه ها خیابان های ادینبورگ را قدم بزنیم و همچنین ترکیب موقعیت ادینبورگ و اتمسفر نوآر حس نزدیکی به چشمان بیننده میدهد.
انتخاب ساموئل ال جکسون در فیلم Damaged به نظر من کار هوشمندانه ای بود و البته تاثیر حضور وینست کسل را نباید نادیده گرفت. حضور کسل در هر فیلمی یک حس تازه ای به فیلم می بخشد.
در مورد تصویر برداری و قاب بندی فیلم Damaged هم باید صادقانه گفت که نمره قابل قبولی دارد چون تصاویر زنده اند، میتپند حتی زمانی که تصویر ساکن است و باران میبارد میتوانی باران را از پشت دیسپلی حس کنی حتی اگر تا به حال به ادینبورگ نرفته باشی. رنگ بندی سرد و تاریک هم نوآر را بیشتر به رخ مخاطب می کشد به نظر مناسب حال فیلم بود و انرژی بیشتری به فیلم داد.
نتیجهگیری
در نهایت، فیلم آسیب دیده از ۲ منظر ساختار روایی و شخصیتپردازی یک اثر با پتانسیلهای نهفته است که بهخوبی به مرحله اجرا در نمیآید. ضعف در توسعه شخصیتها، عدم پیوستگی منطقی در داستان و عدم توضیح کافی انگیزههای شخصیتها، باعث میشود که مخاطب نتواند با داستان ارتباط عاطفی برقرار کند یا درگیر پیچیدگیهای آن شود.
همچنین در مورد ریتم داستان، ما ریتم کند و خسته کننده ای در داستان را شاهد بودیم. و بازی بازیگران، مهره های مهم انتخاب شده برای بازیگری، اتمسفر بسیار خوب و همچنین جلوه های بصری قابل قبول هیچکدام نتوانستند جای پردازش به داستان را بگیرند و حوصله مخاطب را سر بردند.
اگر فیلم آسیب دیده به جای تلاش برای الگو برداری از فیلم "هفت" (به انگلیسی Seven) شاهکار دیوید فینچر و سریال "کارآگاه واقعی"(به انگلیسی True Detective) بیشتر بر توسعه شخصیتی و ایجاد لایههای پیچیدهتر در ساختار داستانی تمرکز میکرد، و همچنین سعی میکرد اثری مستقل را ایجاد کند، میتوانست به یک تجربه جذابتر و منسجمتر تبدیل شود. اما این اتفاق رقم نخورد و بازی مهره های قدر سینمای هالیوود از جمله؛ ساموئل ال جکسون و وینسنت کسل زیر سایهی پردازش و فیلمنامه ضعیف کمرنگ تر هم شد. با نمره ۴ از ۱۰ پرونده این فیلم نیز بسته میشود.
شایان آیرملو تبریزی